عاشقیم و رند و بی نام و از اسیری لاهیجی غزل 420

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

عاشقیم و رند و بی نام و نشان

1 عاشقیم و رند و بی نام و نشان در فنای عشق جانان جان فشان

2 واله و شیدای حسن روی دوست مست جام وصل و فارغ از جهان

3 با چنان رخسار و حسن جانفزا کی مرا پروای حورست و جنان

4 در هوای وصل او طیران کند شاهباز جان ما در لامکان

5 وه چه عیش است این که دستم داده است در کنارم شاهد و می در میان

6 دولت وصلش چو فریادم رسید از بلای هجر گشتم در امان

7 چون ببزم وصل او دیدم فنا یافتم از وی بقای جاودان

8 در قمار عشق جانان باخته نقد و جنس کفر و دین و جسم و جان

9 هم بیمن دولت وصل حبیب شد اسیری در دو عالم کامران

عکس نوشته
کامنت
comment