ماز عشق یار دردل آتشی از اسیری لاهیجی غزل 347

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم

1 ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم هرچه نقش غیر در وی بود کلی سوختیم

2 گر نباشد عشق ما حسنش کجا پیدا شود شمع رویش را ز نور عشق ما افروختیم

3 زنده می سازد لبش هردم هزاران مرده را ما ز لعل او هم اینجا نفخ صور آموختیم

4 چون رواجی داشت در بازار عشقش دین و دل ما بسودای وصالش جمله را بفروختیم

5 در لباس عشق جانان ما لباس جان و تن در فراق او دریدیم و بوصلش دوختیم

6 از فسون عقل نتوان عشق را از دست داد چونکه عمری ای اسیری ما همین اندوختیم

عکس نوشته
کامنت
comment