- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان لب شکّرفشان شوری به جان داریم ما یک نیستان ناله در هر استخوان داریم ما
2 در بغل چون صبح، چاک بی رفویی بیش نیست گر لباس هستی دامن فشان داریم ما
3 نیست ممکن نغمهٔ شوقی به کام دل زدن در قفس تا خار خار آشیان داریم ما
4 تار وپود مخمل هستی بساط غفلتیست از سر هر مو، رگ خواب گران داریم ما
5 چهره، ای خورشیدسیما لمحه ای از ما مپوش شبنم آسا یک نگاه ناتوان داریم ما
6 تا نفس باقیست از مهر و وفا خواهیم گفت این نصیحت را ز یار مهربان داریم ما
7 دامن آلودهٔ ما را حزین از کف مده خرقه از پیر خرابات مغان داریم ما