سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

چشم داریم که دلبستگی بنمایی از سلمان ساوجی غزل 385

غزل 385 ام از 897 غزلیات

چشم داریم که دلبستگی بنمایی

1 چشم داریم که دلبستگی بنمایی دل ما راست فرو بستگی، بگشایی

2 تو کجایی که منت هیچ نمی‌بینم باز؟ باز هر جا که نظر می‌کنمت، آنجایی

3 دل فرزانه من تا سر زلف تو بدید سر برآورد به آشفتگی و شیدایی

4 این چه خشم است که رفتی و نمی‌آیی باز؟ عمر باز آیدم ای عمر اگر باز آیی

5 نتوانتم نظر از زلف تو بر بست که هست چشم بیمار مرا عادت شب پیمایی

6 گو مینداز نظر بر رخ منظور دگر آنکه چون چشم منش نیست دل دریای

7 تو مرا آینه جانی و در عین صفا بمن ای آینه روی از چه سبب ننمایی

8 ای تو با جمله و تنها ز همه فی‌الجمله نور چشم منی و جان و دل تنهایی

9 زلف را گوی که در گردن من دست مکن این بست نیست که سر در قدمم می‌سایی؟

10 پخت سودای سر زلف تو سلمان عمری لاجرم گشت به هم برزده و سودایی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چشم داریم که دلبستگی بنمایی

شاعر شعر چشم داریم که دلبستگی بنمایی چه کسی است ؟

شاعر شعر چشم داریم که دلبستگی بنمایی سلمان ساوجی می باشد.

شعر چشم داریم که دلبستگی بنمایی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر چشم داریم که دلبستگی بنمایی چیست ؟

قالب شعر چشم داریم که دلبستگی بنمایی غزل است

مضمون اصلی شعر چشم داریم که دلبستگی بنمایی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر