ما دل خویش به ابروی خم از جویای تبریزی غزل 868

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم

1 ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم همچو قندیل ز طاق حرم آویخته ایم

2 بر نداریم ز مژگان کجت دست امید همچو خون در دم تیغ ستم آویخته ایم

3 آشنای تو بود هر که ز خود بیگانه است رام عشقیم و به دامان رم آویخته ایم

4 لرزد از دهشت ما شعلهٔ دوزخ بر خویش تا که در دامن لطف و کرم آویخته ایم

5 حسن را زیب دهد قد دو تای عاشق ما به زلف سیه او چو خم آویخته ایم

6 شاهد هستی ما پرده نشین ساز است تا که جویا چو اثر با نغم آویخته ایم

عکس نوشته
کامنت
comment