جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

ما را غمی چو شدّت هجران از جهان ملک خاتون غزل 278

غزل 278 ام از 1809 غزلیات

ما را غمی چو شدّت هجران یار نیست

1 ما را غمی چو شدّت هجران یار نیست وینم بتر که غیر غمم غمگسار نیست

2 گفتم مگر نگار غم حال ما خورد بوی وفا و مهر در این روزگار نیست

3 گفتی شبی به کلبه احزان گذر کنم بازآ که در جهان بتر از انتظار نیست

4 گفتم خمار بشکنم اندر سحر به می خوشتر ز شربت لب تو در خمار نیست

5 گفتی به صبر کوش به هجران ما ولی زین بیش صبرم از رخ آن گل عذار نیست

6 گفتم که بار هست سگان را به کوی تو ما را چرا به کوچه ی وصل تو بار نیست

7 گفتی برو صداع مده پیش از این مرا رحمی ترا بدین تن مهجور زار نیست

8 گفتم تو سرو نازی و ما خاک ره به کوی آخر به سوی ما ز چه رویت گذار نیست

9 از دست رفت دامن وصل تو این بتر دستم ز کار رفت و به دستم نگار نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ما را غمی چو شدّت هجران یار نیست

شاعر شعر ما را غمی چو شدّت هجران یار نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر ما را غمی چو شدّت هجران یار نیست جهان ملک خاتون می باشد.

شعر ما را غمی چو شدّت هجران یار نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ما را غمی چو شدّت هجران یار نیست چیست ؟

قالب شعر ما را غمی چو شدّت هجران یار نیست غزل است

مضمون اصلی شعر ما را غمی چو شدّت هجران یار نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر