ما به خلد از سر کویت به تماشا از آذر بیگدلی غزل 143

آذر بیگدلی

آثار آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

ما به خلد از سر کویت به تماشا نرویم

1 ما به خلد از سر کویت به تماشا نرویم به تماشا برود گر همه کس، ما نرویم

2 تا گل روی تو، در شهر تماشاگه ماست به تماشای گل از شهر به صحرا نرویم!

3 دوستان، دوست ازین مرحله رفت و، ز پیش رفت دل؛ ما برویم از پی او یا نرویم؟!

4 میهمانیم درین خانه به امّید وفا روی درهم مکش ای سست‌وفا، تا نرویم

5 رود از رفتن ما خلقی از آنجا به گذار برویم از سر کوی تو که تنها نرویم؟!

6 دل قوی دار که از جور تو در پیش کسان گر چه گوییم ز رفتن سخن اما نرویم!

7 آمدیم آذر از آن کوی به رنجش امروز ولی آن صبر نداریم که فردا نرویم

عکس نوشته
کامنت
comment