عراقی

عراقی

عراقی
عراقی

ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم از عراقی غزل 188

غزل 188 ام از 613 غزلیات

ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم

1 ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم لاجرم در بوتهٔ هجران تو بگداختیم

2 ما که از سوز دل و درد جدایی سوختیم سوز دل را مرهم از مژگان دیده ساختیم

3 بسکه ما خون جگر خوردیم از دست غمت جان ما خون گشت و دل در موج خون انداختیم

4 در سماع دردمندان حاضر آ، یارا، دمی بشنو این سازی که ما از خون دل بنواختیم

5 عمری اندر جست‌و جویت دست و پایی می‌زدیم عمر ما، افسوس، بگذشت و تو را نشناختیم

6 زان چنین ماندیم اندر ششدر هجرت، که ما بر بساط راستی نزد وفا کژ باختیم

7 چون عراقی با غمت دیدیم خوش، ما همچو او از طرب فارغ شدیم و با غمت پرداختیم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم

شاعر شعر ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم چه کسی است ؟

شاعر شعر ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم عراقی می باشد.

شعر ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم چیست ؟

قالب شعر ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم غزل است

مضمون اصلی شعر ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر