-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما به عهدت خانهٔ دل از طرب پرداختیم در به روی خوش دلی بستیم و باغم ساختیم
2 سایهپرور ساخت صد مجنون صحراگرد را رایتی کاندر بیابان جنون افراختیم
3 خشک بر جا ماند رخش فارس گردون چو ما توسن جرات به میدان محبت تاختیم
4 عشق او ما را گرفت از چنگ دیگر دلبران تن برون بردیم ازین میدان ولی جان باختیم
5 گر توکل را درین دریاست دخل ناخدا بادبان برکش که ما کشتی در آب انداختیم
6 تا محک فرسا نشد نقد محبت یک به یک ما زر ناقص عیار خویش را نشناختیم
7 محتشم بهر چراغ افروزی در راه وصل هرزه مغز استخوان خویش را بگداختیم