1 پختیم به کار خویش سودا، من و دل شرمنده شدیم از تمنا من و دل
2 در عشق تو مانده ایم بی یار و دیار تنها من و دل، خراب و رسوا من و دل
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای شور خیالت، نمک زخم جگرها مجنون بیابان سراغ تو، نظرها
2 بی عشق ز دل ها نرود ریشهٔ غفلت خورشید بر آرد رگ خامی، ز ثمرها
1 خداوندا تسلی کن، دل امّیدواران را به الفت آشتی ده، آن قرار بیقراران را
2 غم دیرینه دارد الفتی با چشم گریانم شراب کهنه مشتاق است، ابر نوبهاران را
1 زین ششدرم چو بال فشانی دهد گشاد این هفت قله را، چو غباری دهم به باد
2 بر سدره روح قدسی من آشیان کند این دخمه را نهم به سر گور کیقباد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به