-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما دل خود را به دست شوق شکستیم هر شکنش را به تار زلف تو بستیم
2 تا ننشیند به خاطر تو غباری از سر جان خاستیم و با تو نشستیم
3 از پی پیوند حلقهٔ سر زلفت رشتهٔ الفت ز هر چه بود گسستیم
4 از سر ما پا مکش که با تو به یاری بر سر مهر نخست و عهد الستیم
5 پیک صباگر پیامی از تو بیارد ما همه سرگشتگان باد به دستیم
6 بر سر زلفت به هیچ حیلتی آخر دست نجستیم و از کمند نجستیم
7 گر بکشند از گناه عشق تو ما را باز نگردیم از این طریق که هستیم
8 گر ز تو بویی نسیم صبح نیارد هوش نیاییم از این شراب که مستیم
9 بندهٔ عشقیم و محو دوست فروغی ذرهٔ پاکیم و آفتاب پرستیم