فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

ما دل خود را به دست شوق از فروغی بسطامی غزل 383

غزل 383 ام از 549 غزلیات

ما دل خود را به دست شوق شکستیم

1 ما دل خود را به دست شوق شکستیم هر شکنش را به تار زلف تو بستیم

2 تا ننشیند به خاطر تو غباری از سر جان خاستیم و با تو نشستیم

3 از پی پیوند حلقهٔ سر زلفت رشتهٔ الفت ز هر چه بود گسستیم

4 از سر ما پا مکش که با تو به یاری بر سر مهر نخست و عهد الستیم

5 پیک صباگر پیامی از تو بیارد ما همه سرگشتگان باد به دستیم

6 بر سر زلفت به هیچ حیلتی آخر دست نجستیم و از کمند نجستیم

7 گر بکشند از گناه عشق تو ما را باز نگردیم از این طریق که هستیم

8 گر ز تو بویی نسیم صبح نیارد هوش نیاییم از این شراب که مستیم

9 بندهٔ عشقیم و محو دوست فروغی ذرهٔ پاکیم و آفتاب پرستیم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ما دل خود را به دست شوق شکستیم

شاعر شعر ما دل خود را به دست شوق شکستیم چه کسی است ؟

شاعر شعر ما دل خود را به دست شوق شکستیم فروغی بسطامی می باشد.

شعر ما دل خود را به دست شوق شکستیم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر ما دل خود را به دست شوق شکستیم چیست ؟

قالب شعر ما دل خود را به دست شوق شکستیم غزل است

مضمون اصلی شعر ما دل خود را به دست شوق شکستیم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر