- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما را به غیر لطف تو شاها پناه نیست زیرا که بنده ای چو من و چون تو شاه نیست
2 چون پایمال عشق شدم در غم فراق آخر چرا به وصل توأم دستگاه نیست
3 دردم به دل رسید چرا ای طبیب من یک دم به سوی خسته دلانت نگاه نیست
4 ما را ز دست هجر تو سرمایه در جهان جز خون دیده بر رخ و رنگ چو کاه نیست
5 ماییم بی گناه و گنه کار پیش تو شکر آنکه غیر عشق تو ماه را گناه نیست
6 گم شد دلم ز دست و یقینم که جای دل بیرون ز طرّه ی سر زلف سیاه نیست
7 از چشم من خیال رخ تو نمی رود ما را به غیر مردم دیده گواه نیست
8 جانا چه شد چه بود چه کردم که بی سبب ما را به گلستان وصال تو راه نیست