ما را به غیر لطف تو شاها از جهان ملک خاتون غزل 317

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ما را به غیر لطف تو شاها پناه نیست

1 ما را به غیر لطف تو شاها پناه نیست زیرا که بنده ای چو من و چون تو شاه نیست

2 چون پایمال عشق شدم در غم فراق آخر چرا به وصل توأم دستگاه نیست

3 دردم به دل رسید چرا ای طبیب من یک دم به سوی خسته دلانت نگاه نیست

4 ما را ز دست هجر تو سرمایه در جهان جز خون دیده بر رخ و رنگ چو کاه نیست

5 ماییم بی گناه و گنه کار پیش تو شکر آنکه غیر عشق تو ماه را گناه نیست

6 گم شد دلم ز دست و یقینم که جای دل بیرون ز طرّه ی سر زلف سیاه نیست

7 از چشم من خیال رخ تو نمی رود ما را به غیر مردم دیده گواه نیست

8 جانا چه شد چه بود چه کردم که بی سبب ما را به گلستان وصال تو راه نیست

عکس نوشته
کامنت
comment