1 ما را بجهان نیست بجز یک هوسی کایی و به پیش ما نشینی نفسی
2 لعل لب خود بپرسشی بگشائی گوئی که بگو تو از کجائی چه کسی؟
1 شاه ملک دین و اقلیم یقین عارف اسرار رب العالمین
2 آنکه مفتاح علوم انبیاست پیشوای جمله ارباب صفاست
1 مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه را بهر خمارم از کرم پرکن دگر پیمانه را
2 مستم ز جام عشق تو دیوانه ام از شوق تو بنمارخ و دیوانه تر گردان من دیوانه را
1 بردار ای صبا ز جمالش نقاب را گو بنگرید آن رخ چون آفتاب را
2 چون دیده تاب دیدن حسن رخش نداشت برروی خود فکند ازین رو نقاب را