جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

ما را به غم عشق تو دردست از جهان ملک خاتون غزل 266

غزل 266 ام از 1809 غزلیات

ما را به غم عشق تو دردست دوا نیست

1 ما را به غم عشق تو دردست دوا نیست فریاد دلم رس که بدین نوع روا نیست

2 گفتم که رساند ز من خسته پیامی چون محرم رازم بجز از باد صبا نیست

3 ای باد صبا عرضه کن احوال دلم را کاخر ز چه رو با من مسکینش صفا نیست

4 تو پادشه هر دو جهانی به حقیقت لیکن چه کنم چون نظرت سوی گدا نیست

5 دل را طلبیدم ز سر زلف تو گفتا ما را سر و پروای چنان بی سر و پا نیست

6 گفتم مکن ای دوست جفا بر من مسکین شرمت ز من خسته و ترست ز خدا نیست

7 بر اهل جهان جور و جفا چند پسندی در شهر تو نام کرم و بوی وفا نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ما را به غم عشق تو دردست دوا نیست

شاعر شعر ما را به غم عشق تو دردست دوا نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر ما را به غم عشق تو دردست دوا نیست جهان ملک خاتون می باشد.

شعر ما را به غم عشق تو دردست دوا نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ما را به غم عشق تو دردست دوا نیست چیست ؟

قالب شعر ما را به غم عشق تو دردست دوا نیست غزل است

مضمون اصلی شعر ما را به غم عشق تو دردست دوا نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر