1 عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم وز شوق نامهای تو سطری نخوانده ایم
2 تا دامنت بدست ارادت گرفته ایم دامن ز هر چه غیر تو باشد نشانده ایم
3 در حیرتم که بینو چرا مرده نیستم در خجلتم که بینو چرا زنده مانده ایم
4 از بهر گرد سم سمند تو هر دمی گلگون اشک در عقبشه تند رانده ایم
5 بیزارم از وجود خود و ماجرای تو این با کمال ساده درون باز مانده ایم
دیدگاهها **