جامی

جامی

جامی
جامی

ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی از جامی غزل 479

غزل 479 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی

1 ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی دستی به سر ز دست دل از دست دادگی

2 چون بر بساط حسن دوانی زناز اسپ شاهان ملک را نرسد جز پیادگی

3 کردی بهشت منزل ما را ز روی خویش سر برزد از شمایل تو حورزادگی

4 در مجلس تو شاهد گل وانهاد روی وز تو نداشت شرم زهی وانهادگی

5 گر گویمت که آینه ام طلعت تو را رخ برمتاب کین سخن آید ز سادگی

6 گفتی که کم گری و زخم بین ولی چه سود در کار من چو گریه نکرد ایستادگی

7 جامی اگر نه جام به یاد لبت کشد درکام ذوق او نکند باده بادگی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی

شاعر شعر ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی چه کسی است ؟

شاعر شعر ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی جامی می باشد.

شعر ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی چیست ؟

قالب شعر ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی غزل است

مضمون اصلی شعر ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر