- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما از در او دور و چنین بر در و بامش باد سحری میگذرد، باد حرامش!
2 تا بر گل روی از کلهاش دام نهادی مرغان ز هوا روی نهادند به دامش
3 ای مرغ ز دام سر زلفش خبرت نیست گستاخ از آن میگذری، بر سر مباش
4 روی تو بهشت است که شهدست لبانش لعل تو عقیق است که مشک است ختامش
5 آن روی چه رویی است که با آن همه شوکت شد شاه ریاحین به همه روی غلامش
6 وقت است که سلطان سراپرده انجم در مملکت حسن زند سکه بنامش
7 وصف مه روی تو و مهر دل سلمان از بس که بگفتیم، نگفتیم تمامش