ما و دل دیگر به کوی تندخوی از سلیم تهرانی غزل 903

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه‌ای

1 ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه‌ای هر زمان داریم با هم گفتگوی تازه‌ای

2 نه به مهر و ماه ماند، نه به گل‌های چمن هست با شاخ گل ما رنگ و بوی تازه‌ای

3 تا به چشم پاک بینم بر رخ او، دیده را می‌دهم از گریه هردم شست‌و‌شوی تازه‌ای

4 از مقیمان حریم وصلم، اما از دلم می‌تراود شکوه چون آب از سبوی تازه‌ای

5 گه به یاد زلف می‌گریم، گهی از شوق خط هر زمان دارم چو طفلان آرزوی تازه‌ای

6 هر قدم ضعفم به راه وصل افزون می‌شود آب باریکم که می‌آیم به جوی تازه‌ای

7 از سر سبز خود ای خضر این همه خرم مباش آن قدر قدری نمی‌دارد کدوی تازه‌ای

8 بس که عریانیم، چون آیینه از شرمندگی هرکه را دیدیم، می‌سازیم روی تازه‌ای

9 راه عشق است این که باشد رهروانش را سلیم هر نشان پا، مزار آرزوی تازه‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر