-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم خیال چشم تو را روز و شب چه چاره کنم
2 چو بحر و گوهر یکدانه گر به کف آیی تو را کشم به میان، خویش را کناره کنم
3 گذارم آن قدر ای چرخ، داغ بر سر داغ که آفتاب و مه و اختر و ستاره کنم
4 چه شد که کشت مرا امشب از جفا چون شمع شبی دگر چو شود زندگی دوباره کنم
5 به صد دلیل حسد می برند بدخواهان شرر مثال اگر جا به سنگ خاره کنم
6 عبادت صنمی می کنم که می داند اگر به گوشهٔ [ابروی] دل اشاره کنم
7 زیاده می شودم همچو گل پریشانی اگر هزار گریبان خویش پاره کنم
8 سیاه بختی ذاتی نمی رود از من چو ماهتاب اگر کار صد ستاره کنم
9 اگر نهند سعیدا میان تابوتم ز شوخ چشمی خود خواب گاهواره کنم