جامی

جامی

جامی
جامی

بود یعقوب بن حسن شاهی از جامی هفت اورنگ 39

هفت اورنگ 39 ام از 3391 سلسلةالذهب - دفتر سوم

بود یعقوب بن حسن شاهی

1 بود یعقوب بن حسن شاهی آسمان جمال را ماهی

2 نوجوانی که نارسیده بسی بود کارش به غور کار رسی

3 ملکی از شام تا خراسان داشت وز بدی ها دلی هراسان داشت

4 پشت ظلم آوران شکست از وی صیت نوشیروان نشست از وی

5 روزی آمد ز خطه شیراز رقعه ای پر دعای اهل نیاز

6 که فلان ظالم ستم پیشه به کف آورده از قلم تیشه

7 می زند بیخ بندگان خدای ای خداوند مرحمت فرمای

8 سوی تبریز خواند آن سگ را یعنی آن بد نهاد بد رگ را

9 آه اگر سگ بگیردم دامن که چه کین بودت این همه با من

10 کاندر این قصه چون سخن راندی آن عوان را به نام من خواندی

11 شاهش القصه پیش خویش نشاند رقعه سر تا به پای بر وی خواند

12 گر چه انکار کرد ز اول کار کرد آخر به آنچه بود اقرار

13 شاه چاچی کمان نهادبه دست ناوک جان ستان گشاد ز شست

14 هدف تیر خشم کرد او را همچو سگ چار چشم کرد او را

15 آری آن تیر ازو چو کرد گذر شد گشاده بر او دو چشم دگر

16 تا به آنها سزای خود بیند کار بد را سزای بد بیند

17 حیف ازان دست و شست و تیر و کمان که چنان شه ز جور دور زمان

18 آفت باد بی نیازی یافت روی ازین صورت مجازی تافت

19 لطف ایزد نثار جانش باد فضل حق راحت روانش باد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بود یعقوب بن حسن شاهی

شاعر شعر بود یعقوب بن حسن شاهی چه کسی است ؟

شاعر شعر بود یعقوب بن حسن شاهی جامی می باشد.

شعر بود یعقوب بن حسن شاهی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر بود یعقوب بن حسن شاهی چیست ؟

قالب شعر بود یعقوب بن حسن شاهی هفت اورنگ است

مضمون اصلی شعر بود یعقوب بن حسن شاهی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.