قاسم انوار

قاسم انوار

قاسم انوار
قاسم انوار

بود در گیلان از قاسم انوار انیس العارفین 18

انیس العارفین 18 ام از 829 انیس العارفین

بود در گیلان سپهبد زاده ای

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38

1 بود در گیلان سپهبد زاده ای نیک مردی،مقبلی،آزاده ای

2 مملکت را پاک کرد از شر و شین با لقب نامش: جلال الدین حسین

3 پادشاهی بس ارادتمند بود طالب درویش و دانشمند بود

4 صوفیان صاف دل را خاک راه داشت اندر آستارا تخت گاه

5 بود جمعی بدگمان در ترس و بیم از نهیب صدمت قهرش مقیم

6 هر یک ی در قصد خون شاه مست تا کجا یابند بر بیچاره دست

7 فرصتیشان در گرفت از ناگهان شاه غافل کشته شد بردستشان

8 داشت بسیاری امل شاه جوان در امل غافل ز خصم بد گمان

9 خسرو مسکین امل با گور بود وز مراد خویشتن مهجور مرد

10 خواست تا گیلان بگیرد سربسر مرگ بگرفتش گریبان بی خبر

11 شه بدست دشمنان مقتول شد وز مراد خویشتن معزول شد

12 بر میان جهد می بستی کمر خسرو مظلوم مسکین تا مگر

13 واستاند لاهجان تا شاهجان ناگهانی بستدند از شاه جان

14 ای گرفتار امل،تا چند ازین؟ خیزو براسب طلب بربند زین

15 ساز ده از زهد و تقوی برگ و ساز حمله ای بر نفس خود بر،ترکتاز

16 واستان از دست نفس،ای نامدار جمله دارالملک جان را مردوار

17 غافلی از کار و دشمن در کمین حال شاه آستارا را ببین

18 در هوای خویشتن مستی،دریغ! می زند بر گردنت اماره تیغ

19 نفس بد فرمان،که جانرا دشمنست غافلی،هم باتو در پیراهنست

20 آخر،ای مسکین،سرگردان، چرا دیورا بر خود کنی فرمانروا؟

21 گر برو غالب شوی مردانه ای ور اسیرت سازد از مردان نه ای

22 بر دل و جان بار شدت تا به کی؟ دشمنت را قوت و قوت تا به کی؟

23 از عقاب نفس قوت واستان تا نگردد چیره بر شهباز جان

24 قوتش اکلست و حرص و کبر و کین با صفت هایی که گفتم پیش ازین

25 گر ز نفسست این صفات ناصواب باز گیری،باز گردانی عتاب

26 چون شود از وی صفات بد جدا مطمئنه گردد از فضل خدا

27 لایق جنات وصل آید یقین قابل اسرار رب العالمین

28 متصف گردد باوصاف کمال مستفیض ازفیض انوار جلال

29 چون میسر شدعبور از خاک و آب می شود از حق خطاب مستطاب

30 نفس خود بشناس ومرد کار شو در طلب سرگشته چون پرگار شو

31 خواب غفلت تا بکی؟ بیدار باش یک زمان در جست و جوی یار باش

32 خیز و بر سر کن ز درد و غصه خاک تاچرایی دور از آن محبوب پاک؟

33 از چنین محبوب هر کو دور مرد کور زاد وکور بود و کور مرد

34 مایه شادی عالم درد اوست سرخ روی جاودان رخ زرد اوست

35 درد او مفتاح ابواب دلست هر که دارد داغ دردش مقبلست

36 درد عشقش قسمت نیک اخترست مس جان را کیمیای اکبرست

37 درد او درمان مشتاقان بود هرکرا این درد، مشتاق آن بود

38 دوری از دلدار در غفلت چرا؟ می‌کند از غفلتت غیرت مرا

شعر قالب : انیس العارفین سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بود در گیلان سپهبد زاده ای

شاعر شعر بود در گیلان سپهبد زاده ای چه کسی است ؟

شاعر شعر بود در گیلان سپهبد زاده ای قاسم انوار می باشد.

شعر بود در گیلان سپهبد زاده ای در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر بود در گیلان سپهبد زاده ای چیست ؟

قالب شعر بود در گیلان سپهبد زاده ای انیس العارفین است

سبک شعر بود در گیلان سپهبد زاده ای چیست ؟

سبک شعر بود در گیلان سپهبد زاده ای سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر بود در گیلان سپهبد زاده ای چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
قاسم انوار

بود در گیلان از قاسم انوار انیس العارفین 18

انیس العارفین 18 ام از 829 انیس العارفین
بنر