بود از سوز دلم هر قطره از جویای تبریزی غزل 777

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

بود از سوز دلم هر قطره خون در تن چراغ

1 بود از سوز دلم هر قطره خون در تن چراغ پیش ازان دم کز شرر در سنگ شد روشن چراغ

2 آهم از سوزت چراغ دودمان شعله است می توانم کردن از باد نفس روشن چراغ

3 برقع افکندیز رخسار و بسی شرمنده است پیش رویت ماه، چون در وادی ایمن چراغ

4 مردن آسا نگر کز چشم پوشیدن رود گرچه دارد خون صد پروانه بر گردن چراغ

5 می نماید از نگاه عارفان حال درون نور دل از دیده میتابد چو از روزن چراغ

عکس نوشته
کامنت
comment