گرم ز حال بپرسی دمی از جهان ملک خاتون غزل 559

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

گرم ز حال بپرسی دمی غریب نباشد

1 گرم ز حال بپرسی دمی غریب نباشد ورم به وصل نوازی شبی عجیب نباشد

2 ز گلستان وصالت به غیر خار فراق بگو چرا من بیچاره را نصیب نباشد

3 به شوق آن رخ چون گل اگر هزار بود به زاری من دلخسته عندلیب نباشد

4 مگر به دولت وصلش دل من مسکین ز هجر دوست به کان دل رقیب نباشد

5 محبّ صادقت از جان منم تو تا دانی که جز غم تو مرا در جهان حبیب نباشد

6 به کام خاطر بدگو شدم ز هجرانت گرم ز حال بپرسی دمی غریب نباشد

عکس نوشته
کامنت
comment