حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

گرمرا در بی هشی از حکیم نزاری قهستانی غزل 348

غزل 348 ام از 1607 غزلیات

گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت

1 گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت بی دلی را گر زدستش اختیاری رفت رفت

2 نا به کاری ، مبتلایی در بلایی ماند ماند ور خردمندی خطایی کرد و کاری رفت رفت

3 گر مراد از باغ دیدن چیدن گل بود بود بلبل شوریده را در سینه خاری رفت رفت

4 همت مجنون اگر جانی به لیلی داد داد ور سری در مقدم زیبا نگاری رفت رفت

5 کشتی یی گر در محیط افتاد و سیری کرد کرد تخته یی از موج دریا بر کناری رفت رفت

6 گر مرا او با رقیبش در مقامی دید دید در میان با دوست گر بوس و کناری رفت رفت

7 گر دلم از آتش آن زلف مشکین سوخت سوخت وز بخورش در دماغم گر بخاری رفت رفت

8 در زیارت گاه در دم گر نیازی هست هست سوزناکی گر به زاری در مزاری رفت رفت

9 عشق اگر در بی قرای جان ما را داشت داشت از پشیمانی چه حاصل گر قراری رفت رفت

10 آفت جان نزاری رغبت دل بود بود نیم جانی در سر دل رفت آری رفت رفت

11 گنج اگرچه دیر دیدم رنج ضایع نیست نیست چون وصالی یافتم گر انتظاری رفت رفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت

شاعر شعر گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت چه کسی است ؟

شاعر شعر گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت چیست ؟

قالب شعر گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت غزل است

مضمون اصلی شعر گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی