گرمی مهر، به وبرانه و آباد از حزین لاهیجی غزل 239

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

گرمی مهر، به وبرانه و آباد یکی ست

1 گرمی مهر، به وبرانه و آباد یکی ست حسن اگر تیغ کشد، بنده و آزاد یکی ست

2 جور کش می طلبد، غنچهٔ شیرین کارت ور نه در چنگ غمت خسرو و فرهاد یکی ست

3 چه کنم آه، که گلبرگ بناگوش تو را نگه گرم من و سیلی استاد یکی ست

4 تنگی سینه دلم را به فغان می آرد ور نه با ناز تو، خاموشی و فریاد یکی ست

5 آتش آه مرا قوّت تأثیر کجاست؟ دل سنگین تو و بیضه فولاد یکی ست

6 دل چو تسلیم شود جور و جفا، مهر و وفاست عشق اگر یار شود، طینت اضداد یکیست

7 رخنه در جوشن جانی که نکرده ست کجاست؟ تیغ مژگان تو و خنجر فولاد یکیست

8 دل چو با خویش نباشد، چه گلستان، چه قفس بوستان پیش من وکنج غم آباد یکیست

9 عکس یار است که دارد همه جا جلوه، حزین چهره پرداز، در آیینهٔ ایجاد یکی ست

عکس نوشته
کامنت
comment