گرم زمانه دهد از از حکیم نزاری قهستانی غزل 94

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

گرم زمانه دهد از بلای عشق نجات

1 گرم زمانه دهد از بلای عشق نجات در فضول نکوبم دگر به هیچ اوقات

2 ولی نجاتِ من از عشق کی شود ممکن گر آسمان چو زمین باز استد از حرکات

3 مرا نجات بود گر دهد ضلالت نور مرا خلاص بود گر شود سراب فرات

4 بگردم از قدم او قطب را بود حرکت بایستم ز فا گر کند زمانه ثبات

5 کنم سجود بتی را که مرده زنده کند دگر به هرچه ارادت کنم کم است ازلات

6 بهشتیی به کف آرم به از هزار بهشت چو مونسیم نباشد چه می کنم ز حیات

7 خوش است بر لبِ شیرین و پر نمک سبزه بلی به گرد نمک ساز نا درست نبات

8 بلای جانِ منا آفت دلا ز تو ام به حالتی که در آن باب عاجزم ز صفات

9 هوایِ عشقِ تو چون اوفتاد در سرِ من نزولِ شاه به ویرانه ی گدا هیهات

10 برابرِ نظرم ایستاده ای به خیال به هر طرف که به عمدا نظر کنم ز جهات

11 کنون که قدرت بخشایش است رحمت کن هزار یاد نزاری چه سود بعدِ وفات

عکس نوشته
کامنت
comment