- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خود قلم تا کنم شرح غمت بر لوح خاک خود رقم
2 بر سرم ران روزی از راه کرم رخش جفا تا کیم داری ز محرومی لگدکوب ستم
3 گر خم محراب ابروی تو بیند شیخ شهر پشت طاعت کم کند دیگر به سوی قبله خم
4 از مژه خوناب وز دل خون ناب آید مرا غرقه خواهم شد درین سیل دمادم دمبدم
5 ریز خون ما به گرد کعبه کویت که نیست جز به خون دردمندان تشنه ریگ این حرم
6 روی اگر نپسندیم سودن به پشت پای خویش فرش کن چشم مرا بهر خدا زیر قدم
7 تنگ شد بر جامی از هجر رخت شهر وجود وقت آن آمد که آرد رو به صحرای عدم