وان دگر رخت و بار برده به از جامی هفت اورنگ 110

وان دگر رخت و بار برده به غار

1 وان دگر رخت و بار برده به غار وز صغار و کبار کرده کنار

2 نیتش آنکه هیچ آسوده زو نگردد به هرزه فرسوده

3 به حدیث رسول صدق اندیش هست هفتاد شعبه ایمان بیش

4 هست ازان جمله شعبه ادنی کردن از راه خلق دفع اذی

5 هیچ اذایی به راه خلق خدای نیست بدتر ز نفس بدفرمای

6 منصف متصف به هوش و خرد خلق را نیک دید و خود را بد

7 همه کس را ز خویش بهتر دید بد خود را به خلق نپسندید

8 تا کسی کم کشد ازو باری در دلی کم خلد ازو خاری

9 بار خود را به دوششان نگذاشت خار خود را ز راهشان برداشت

عکس نوشته
کامنت
comment