صبر کن ای تن که آن بیداد از انوری ابیوردی غزل 81

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگذرد

1 صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگذرد راحت تن چون که بگذشت آفت جان بگذرد

2 خویشتن در بند نیک و بد مکن از بهر آنک زشت و خوب و وصل و هجران درد و درمان بگذرد

3 روزگاری می‌گذار امروز از آن نوعی که هست کانچه مردم بر خود آسان کرد آسان بگذرد

4 تا در این دوری ز داروی و ز درمان چاره چیست صبر کن چندان که این دوران دونان بگذرد

5 گرچه مهجورم تن اندر درد هجران کی دهم روزی آخر یاد ما بر یاد جانان بگذرد

6 گرچه در پیمان تست این دم چنان غافل مباش کین جهان مختصرآباد ویران بگذرد

7 ماه‌رویا تکیه بر عشق من و خوبی خویش بس مکن زیرا که هم این و هم آن بگذرد

8 شرم دار آخر که هردم الغیاث انوری تازه بر سمع بزرگان خراسان بگذرد

عکس نوشته
کامنت
comment