- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
وهُوَ امام الدّین ابوالقاسم. گویند عارفی فاضل بوده. شرح صغیرو شرح کبیر ازتصنیفات اوست. وفاتش در سنهٔ ۶۳۳ در قزوین واقع گردید. صاحب گزیده او را قزوینی داند و پدرش ابوسعید رافعی را از طایفهٔ اعراب خواند. باری از اوست. این ابیات از او نوشته شد: ,
2 در جامهٔ صوف بسته زنار، چه سود در صومعه رفته دل به بازار، چه سود
3 زآزار کسان راحت خود میطلبی یک راحت و صد هزار آزار چه سود
4 رخت دلم هرچه بود، عشق به غارت ببرد صبرنهراهیاست خوار، عشق نه راهی است خرد
5 هرکه به میدان عشق گام نهد کام یافت هرکه در ایوان صبر، پای نهد دست برد
6 بارِ جفاهای دوست کوه نداند کشید حلقهٔ زلفین یار باد نیارد شمرد
7 وصل شد و هجر ماند، آه که در باغ عمر خار به پیری رسید گل به جوانی بمرد