جامی

جامی

جامی
جامی

دید پور عمر به چشم خیال از جامی هفت اورنگ 14

هفت اورنگ 14 ام از 3391 سلسلةالذهب - دفتر سوم

دید پور عمر به چشم خیال

1 دید پور عمر به چشم خیال مر عمر را پس از دوازده سال

2 گفت بابا تو را چه حال افتاد که ز حال منت نیامد یاد

3 گفت از وقت مرگ تا امروز حالتی داشتم عجب جانسوز

4 از سؤال مظالم مردم دست و پا کرده بود عقلم گم

5 پای میشی شکست در بغداد در پلی سخت سست و بی بنیاد

6 هیچ وزری نه زان به گردن من صاحبش دست زد به دامن من

7 که چرا از عمارت آن پل داشتی دست ای خلیفه کل

8 تا در آن تنگنای حادثه زای رفت از دست بیزبانی پای

9 بود قایم چنان به عدل عمر که شد اندر جهان به عدل سمر

10 عدل او روی در نهایت کرد تا که در نام او سرایت کرد

11 نامش از عدل چون مکمل شد کسر در وی به فتح مبدل شد

12 لشکرش زان ز کسر پشت نداد شد موفق به فتح جمله بلاد

13 با چنین عدل چون محاسب گشت بنگر تا چه حد معاتب گشت

14 آن که عدلش ز ظلم خالی نیست نامش از نعت عدل عالی نیست

15 بلکه جز راه ظلم کم سپرد حال فردای او چه سان گذرد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دید پور عمر به چشم خیال

شاعر شعر دید پور عمر به چشم خیال چه کسی است ؟

شاعر شعر دید پور عمر به چشم خیال جامی می باشد.

شعر دید پور عمر به چشم خیال در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر دید پور عمر به چشم خیال چیست ؟

قالب شعر دید پور عمر به چشم خیال هفت اورنگ است

مضمون اصلی شعر دید پور عمر به چشم خیال چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.