1 ویحک ای مرغ آسمان پیمای از بر بام آسمانت جای
2 تو همایی که گفتهاند از پیش که هما آیتی بود ز خدای
3 میغ پیکر یکی هیونی تو سر میغ سیه سپرده بپای
4 سایهافکن به ما که سایهٔ تو بس مبارک بود چو فرّ همای
1 تا شدم خویگر به رفتن راست چرخ کجرو به کشتنم برخاست
2 راست نتوان سوی بلندی رفت راستی مانع ترقی ماست
1 بهر بهار بازو وکون وکفل نماند کزسیل «استرپ تومیسین» دشت و تل نماند
2 گیرم که خواستند رهی را عمل کنند باقی تنی بجا ز برای عمل نماند
1 کند از جا عاقبت سیلاب چشم تر مرا همتی یاران که بگذشته است آب از سر مرا
2 آتشی سوزندهام، وین گیتی آتشپرست هر زمان پنهان کند در زیر خاکستر مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به