- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وجیه دین محمد امیر اسماعیل که رزق خلق خدا را کف تو گشت کفیل
2 گشاده است ز دست تو دجله احسان چنانچه چشمه زمزم ز پای اسماعیل
3 سواد باصره سائلان کند روشن ز دور گرد سپاه سخایت از صد میل
4 بسان قطعه یاقوت قطعه منظوم که بود بر گهر نجم ثاقبش تفضیل
5 به حضرت تو فرستادم و عطای جواب نیافتم که به پیش من آن عطاست جزیل
6 بنات بکر سراپرده ضمیر رهی اگر چه پیشت از آن بار بودهاند ذلیل
7 به ردرگه تو دگر باره آمدند مگر کنند دیده به کحل قبول خواجه کحیل
8 تو را که در همه با بی سعادت است رفیق به هر طرف که خرامی خدای باد دلیل