1 وفات صاحب اعظم وجیه دین زنگی که چرخ پیر نبیند چو او جوان دگر
2 بسال هفتصد و نوزده بد از هجرت شب دو شنبه و بیست و سوم ز ماه صفر
1 منت خدایرا که بتوفیق کردگار نامی که جست یافت جهانگیر نامدار
2 نوئین عهد خسرو خسرو نشان حسین آنکس که روزگار بدو دارد افتخار
1 مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز
2 بناز میگذرانند عمر بیهنران هنروران ز تو افتاده اند در تک و تاز