1 مرغ وفا برون ز جهان آشیان گرفت عنقا صفت ز عالم وحدت کران گرفت
2 از خون دل کنار زمین موج زد چنانکه ز آسیب موج دامن مغرب نشان گرفت
3 طوفان درد کشتی دل را ز راه برد سیلاب غم خرابه جان در میان گرفت
1 چون رخ معشوق خندان شد بصحرا لاله زار ابر نیسانی همی گرید ز عشق لاله زار
2 از نسیم باد خارستان همه شد گلستان وز سرشگ ابر شورستان همه شد لاله زار
1 کافور بار شد فلک و کوه سیمرنگ وز کوه کرد روی سوی دشت غرم و رنگ
2 کهسار سیمرنگ شد و چرخ سیمگون آبی زریر گون شده باده عقیق رنگ
1 تا ترا گرد مه از مشگ سیه پرهون بود در تمنای رخت جان و دلم مرهون بود
2 گر ترا یارا بجای من بود یار دگر در دو چشم من بجای خواب هر شب خون بود