- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خلاف عادت معهود را وفایی کن بیا و درد من از وصل خود دوایی کن
2 تو پادشاهی و من بنده ای ضعیف نحیف نظر ز روی عنایت سوی گدایی کن
3 چرا شدی تو ز ما ای نگار بیگانه که گفت پشت وفا را به آشنایی کن
4 نوای خسته دلان وصل تست تا دانی ز لطف چاره احوال بی نوایی کن
5 چو بگذری چو سهی سرو در سرا بستان به سوی خسته دلان نیز مرحبایی کن
6 مگر کند نظری بر جهان ز لطف کنون بیا و میل سوی بوستان سرایی کن
7 به لطف گفتمش امشب دمی مرا بنواز که گفت با تو که آن باز ماجرایی کن