به روز وصل پیاپی نمای دیدارم از جامی غزل 239

به روز وصل پیاپی نمای دیدارم

1 به روز وصل پیاپی نمای دیدارم که تا ذخیره ایام هجر بردارم

2 اگر نظاره روی توام شود روزی هزار شب به خیال رخت به روز آرم

3 هزار قطره خون در دلم گره شده است بیا که روی تو را بینم و فروبارم

4 چو عقد رسته دندان به خنده بگشایی سزد که سلک گهر را به هیچ نشمارم

5 بر آسمان مه و خور بر زمین گل و لاله نگاه می کنم و روی توست پندارم

6 مگو که چند دهی درد سرمرا جامی خدای را که بکن یک کرشمه در کارم

7 که تا گرانی تن زآستان تو ببرم متاع جان به سگان در تو بسپارم

عکس نوشته
کامنت
comment