- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به روز وصل پیاپی نمای دیدارم که تا ذخیره ایام هجر بردارم
2 اگر نظاره روی توام شود روزی هزار شب به خیال رخت به روز آرم
3 هزار قطره خون در دلم گره شده است بیا که روی تو را بینم و فروبارم
4 چو عقد رسته دندان به خنده بگشایی سزد که سلک گهر را به هیچ نشمارم
5 بر آسمان مه و خور بر زمین گل و لاله نگاه می کنم و روی توست پندارم
6 مگو که چند دهی درد سرمرا جامی خدای را که بکن یک کرشمه در کارم
7 که تا گرانی تن زآستان تو ببرم متاع جان به سگان در تو بسپارم