1 فراز و نشیب است روی زمین متاز ای برادر گشاده عنان
2 سخن نیک بر سنج و از دل بگوی ره راست بشناس و بی غم بران
3 برنج ار بکاهم ننالم ز غم ز چرخ ار بمیرم نخواهم امان
4 چو کورست گیتی چه خیر از هنر چو کرست گردون چه سود از فغان
1 تا ترا گرد مه از مشگ سیه پرهون بود در تمنای رخت جان و دلم مرهون بود
2 گر ترا یارا بجای من بود یار دگر در دو چشم من بجای خواب هر شب خون بود
1 بتی سرو بالا و سرو سمنبر که شمشاد دارد ببرگ سمن بر
2 رخش همچو ماهی که گل بار دارد برش همچو سروی که دارد سمن بر
1 بود محال مرا داشتن امید محال به عالمی که نباشد همیشه بر یک حال
2 از آن زمان که جهان بود حال زینسان بود جهان بگردد لیکن نگرددش احوال