- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از روی تو ایمهوش گر پرده بر اندازند خلقی بهوای دل درپات سر اندازند
2 تا دامن پاکت را گردی نرسد زیبد گر پرده دلها را برر رهگذر اندازند
3 آنها که به پیش دل از عقل سپر سازند چون حمله برد عشقت جمله سپر اندازند
4 ترکان کمان ابرو از تیر نظر هر دم در صید گه جانها صید دگر اندازند
5 جانرا نرسد چیزی جز آنکه سپر باشد جائیکه پریرویان تیر نظر اندازند
6 گر سلسله مشکین از ماه بر اندازی جانها بهوای تو عشاق براندازند
7 در حجره دل عشقت چون صدر نشین گردد رخت خرد ار خواهد ورنی بدر اندازند