تا جای گرفته ای تو در از جهان ملک خاتون غزل 893

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

تا جای گرفته ای تو در دل

1 تا جای گرفته ای تو در دل کار دل خسته گشت مشکل

2 خالی ز تو نیستم زمانی تا چند شوی ز بنده غافل

3 جز بندگیت هوس ندارم هستم به گناه خویش قایل

4 تا چند شوم قتیل عشقت فریادکنان ز دست قاتل

5 دیوانه عشق را به زنجیر گویند که می کنند عاقل

6 زنجیر دو زلف دوست ما را دیوانه شوق کرد و بی دل

7 مستغرق بحر عشق داند این راز نهفته بر سواحل

8 از جان و دل و روان شدستم شوریده ی شکل و آن شمایل

9 تا دید دلم قد دلارات چون سر بماند پای در گل

10 ای سرو روان به ما نظر کن زیرا که به ماست سرو مایل

11 در حسرت این مراد گردم در گرد جهان درین قبایل

12 باشد که شبی دو دست دل را در گردن او کنم حمایل

عکس نوشته
کامنت
comment