1 تا لعل لب تو روی خوبی آراست با قد تو سرو از سر دعوی برخاست
2 از لعل تو گشت خاتم حُسن درست وز قد تو گشت کار نیکویی راست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 خواهی که به سوی حضرتش یابی بار بردارم من از دل و جانت این بار
2 در راه طلب خاک کِه و مِه می باش شیخی و رئیسی و امیری بگذار
1 قومی هستند کز کله موزه کنند قومی همه عمر در سر روزه کنند
2 قومی دگرند ازین همه نادرتر هر شب به فلک روند و دریوزه کنند
1 تا هست به دستت از تصرّف میزان در عین خسارتی و در بحر گمان
2 تا خواری و عزلتت نگردد یکسان از اسب ریاضتت تو زین را مستان
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به