تا از برِ من رفتی از حکیم نزاری قهستانی غزل 1006

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

تا از برِ من رفتی رفته‌ست قرار از من

1 تا از برِ من رفتی رفته‌ست قرار از من زارم چو میانِ تو ای‌کرده کنار از من

2 گر تو نکنی محوم از آینۀ خاطر کس در دو جهان دیگر گو یاد میار از من

3 گو عقل درین حالت تشنیع مزن باری یا پای درین ره نه یا دست بدار از من

4 گر بی‌خودییی کردم آشفته چنین باشد تو شرطِ بزرگی را خرده مشمار از من

5 من بلبلِ مشتاقم شوریدۀ گل‌رویی مشنو که برآید دم بی‌نالۀ زار [از] من

6 من بر سر راه‌ِ تو با چشمِ دُر افشانم تشریفِ وصال از تو ترتیبِ نثار از من

7 گر وعده نمی‌دادی وصل تو نزاری را هجر تو برآوری یک‌باره دمار از من

عکس نوشته
کامنت
comment