- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا که دستم زیر سنگ آوردهای راستی را روز من شب کردهای
2 از غم عشق تو دل خون میخورد وای آن مسکین که با او خوردهای
3 یک به ریشم کم کن از آهنگ جور گرنه با ایام در یک پردهای
4 دل همی دزدی و منکر میشوی بازیی نیکو به کو آوردهای
5 با چنین دست اندرین بازی مگر سالها این نوع می پروردهای
6 انوری دم درکش و تسلیم کن کین ستم بر خویشتن خود کردهای