تا به کی این صبح و این شام از نشاط اصفهانی غزل 108

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

تا به کی این صبح و این شام مکرر بگذرد

1 تا به کی این صبح و این شام مکرر بگذرد حیف باشد عمر اگر زینسان سراسر بگذرد

2 ای خوشا آن صبح کز رویی منور بر دمد وان شب دلکش که با مویی معنبر بگذرد

3 ترسمت ای خفته در دامان کوهی سیل خیز خواب نگذاری ز سر تا آبت از سر بگذرد

4 کوش تا جاوید در زحمت نمانی ورنه عمر بگذرد آخر چه سود از آن که خوشتر بگذرد

5 خیمه برتر زد ز دل سلطان عشق او ولی سالها ماند خراب آنجا که لشکر بگذرد

6 باورم ناید که آبی جان ببخشد جاودان چشمه ی حیوان مگر از خاک آن در بگذرد

7 چاک سازد عاشق اول سینه وانگه جامه را تیغ عشق اول بسر آنگه ز مغفر بگذرد

8 زندگی بی جان نشاید کرد در عالم نشاط بگذر از عمری که دور از روی دلبر بگذرد

عکس نوشته
کامنت
comment