تا در طریق عشق تو من جان از اسیری لاهیجی غزل 394

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم

1 تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم بی جان شدم ولیک جهان در جهان شدم

2 زان دم که باختم دل و جان در قمار عشق از هر چه عقل فرض کند، بیش از آن شدم

3 شهباز همتم چو پر و بال برگشاد بالاتر از زمین و زمان و مکان شدم

4 تا با نشان شوم مگر از یار بی نشان نام و نشان گذاشتم و بی نشان شدم

5 چون در فنا ز هستی خود نیست آمدم در عالم بقا بخدا جاودان شدم

6 تا گشته ام گدای گدایان کوی تو در ملک فقر پادشه شه نشان شدم

7 آزاده چون که گشت اسیری ز قید خویش مطلق بکوی عشق و جنون داستان شدم

عکس نوشته
کامنت
comment