- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا شدست این قصر خرم بزمگاه شهریار ای بسا خجلت که دارد زو بهشت کردگار
2 جنه المأوی که بودی پیش ازین پنهان ز خلق در میان آب کوثر گشت اکنون آشکار
3 تا فروغ جام گوناگون بصحنش اوفتاد شد زمین او چو سقف آسمان گوهر نگار
4 فرق نتوان کرد او را ز آسمان الابد آنک باشد آن پیوسته سرگردان و هست این برقرار
5 از تفاخر زیبدش گر سرفرازد بر فلک چون نهد بر آستانش پای شاه کامکار
6 شهریار جمله آفاق تاج ملک و دین آنکه دین و ملک را باشد بذاتش افتخار
7 صدهزاران نوبهار و مهرگان با کام دل اینهمایون قصر بادا جشنگاه شهریار