-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا سلسله زلف تو زنجیر جنون شد وابستگی این دل دیوانه فزون شد
2 شرمنده شد از عکس جمالت مه و خورشید وز عارض گل رنگ تو دل غنچه خون شد
3 خون شد دل من، دم بدم، از فرقت دلبر زان رو ز ره دیده خونبار برون شد
4 آنجا، که صبا را گذری نیست، که گوید: حال دل این خسته، بدلدار، که چون شد؟
5 هر چند قدت، راست، هلالی، چو الف بود از بار غم دوست، بیک بار، چو نون شد