-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا ز آتش تب شمع رخت تاب گرفته ست بس شعله کزان دردل احباب گرفته ست
2 بیمار تو شد دل ز لبت چاشنیی بخش کش آرزوی شربت عناب گرفته ست
3 در دیده دگر خواب خیال است که بینم زینسان که خیال تو ره خواب گرفته ست
4 هر سجده که در عمر خود آرد همه سهو است آن کس که جز ابروی تو محراب گرفته ست
5 گو شمع به کنجی بنشین کز رخت امشب کاشانه ما را همه مهتاب گرفته ست
6 هر جا ز لطافت سخنی رفت دهانت بس نکته که بر غنچه سیراب گرفته ست
7 جامی که همه جام می ناب گرفتی تا دیده رخت ترک می ناب گرفته ست