تا سر الهی ز ملاهی نشناسی از قاسم انوار غزل 631

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

تا سر الهی ز ملاهی نشناسی

1 تا سر الهی ز ملاهی نشناسی نسناس ندانی بحقیقت ز اناسی

2 اسرار خرابات هم از پیر مغان پرس این قصه سماعیست، مکن فکر قیاسی

3 نسیان تو از هر دو جهان غایت انسست تا عاشق ناسی نشوی عاشق ناسی

4 صد خرقه بسوزد بدمی عاشق صادق گوید: چه کنم خرقه؟ که «العشق لباسی »

5 در خانقه عشق ترا بار ندادند از مرده دلی در غم این کهنه پلاسی

6 گفتی که: ببین روی مرا، سجده بجا آر خدمت کنم، ای دوست، بعینی و براسی

7 گر کاسه نباشد می صافی زخم آشام قاسم، تو ز می مست خرابی، نه ز کاسی

عکس نوشته
کامنت
comment