تا قیامت در شکنج دام از جویای تبریزی غزل 1045

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری

1 تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری می تپیدم کاشکی می داشتم بال و پری

2 ناله از جور فلک در کیش ما دون همتی است شکوه مذموم است از بیداد بی پا و سری

3 پادشاه وقت خود باشد به روی پوست تخت در جهان درویش یعنی خسرو بی افسری

4 در محیط غم ز بی صبری چنین آواره ام کی تباهی می شدم می داشتم گر لنگری

5 از سبک رفتاریش بی مغزی او ظاهر است چون اراجیف آنکه جویا می دود بر هر دری

عکس نوشته
کامنت
comment